کلینیک اعصاب و روان آکسون ، کلینیک روانپزشکی آکسون: طبق دستهبندی اختلالات شخصیت پارانوئید نیز مانند اسکیزوئید در دسته اول یا دسته افراد عجیب و غیرعادی طبقهبندی میشود. حتماً شما نیز چیزهای درباره پارانوئید شنیدهاید مانند اینکه این افراد شکاک و بدگمان هستند. در این مقاله به بررسی اختلال شخصیت پارانوئید چیست؟ خواهیم.
در اختلال شخصیت پارانوئید فرد با ظن و شک رفتار و اعمال دیگران را تفسیر میکند، او رفتار اطرافیان را تهدیدآمیز، تحقیرآمیز و آسیبزننده برداشت میکند.
افراد مبتلا به این اختلال شخصیت نمیتوانند اعتراف کنند و یا بپذیرند که چه احساسات منفی به دیگران دارند، ترس از سوء استفاده و خیانت در آنها بسیار قوی است و حتی اگر مورد اعتماد بودن اطرافیان ثابت شود که بازهم اعتمادی به آنها ندارند.
معمولاً از رفتار و گفتار بسیار عادی و معمولی اطرافیان برداشت شخصی و غلطی دارند که باعث میشود رنجیده و خشمگین شوند و تا مدتها این احساس را درون خود نگهداشته و حتی پرورش دهند.
اولین نشانههای این اختلال در اوایل بزرگسالی با نشانههای مانند بدگمانی و سوءظنی که قابلاثبات نیست همراه است، سوءتعبیرهای مداوم از رفتار و نیت اطرافیان، بدجنس و بدخواه دانستن دیگران و نوعی بیاعتمادی مداوم بروز پیدا میکند.
روان درمانگران کلینیک اعصاب و روان آکسون معتقند درمان به موقع میتواند اثر پیشگیرانه از وخیمتر شدن حال بیمار داشته باشد. بهتر است در صورت مشاهده رفتارهای مشکوک به مرکز اعصاب و روان مراجعه کنید.
بهترین کلینیک روانپزشکی آکسون با همکاری درمانگران باتجربه در زمینه اختلالات میتوانند با بررسی نشانهها و علائم و تشخیص به موقع گام مهمی در روند درمان بیمار بردارند.
شیوع این اختلال بین 0.5 تا 2.5 درصد از کل جمعیت را در برمیگیرد. پارانوئید بین مردان شایعتر است و برخی معتقند شیوع بیشتری در گروهای اقلیت، مهاجران و سالمندان دارد. احتمال بروز این بیماری بین افرادی که در فامیل خود سابقه اسکیزوفرنی دارند بیشتر است.
افرد مبتلا به پارانوئید معمولا خودشان برای درمان اقدام نمیکنند و از طرف همسر و مدیر (صاحبکار) برای درمان به تراپیست و یا کلینیک روانپزشکی مراجعه میکنند.
به دلیل نحوه تفکر و رفتار افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید توانایی خود را در حفظ ارتباط اجتماعی را تدریج کاهش میابد، نمیتوانند در محیط شغلی، تحصیلی و اجتماعی به خوبی عمل کنند، درگیر دعواهای حقوقی با دیگران میشود و برای اینکه بتوانند افراد را “مجازت” کنند مرتب از آنها شکایت میکنند. از هم پاشیدن خانواده، از دست دادن شغل و حتی مسکن از دیگر خطراتی است که افراد مبتلا به این بیماری ذهنی را تهدید میکند.
علت اصلی این بیماری هنوز مشخص نشده با این حال محققین تصور میکنند ترکیب عوامل ژنتیکی و روانشناختی در بروز چنین عارضهای دخیل است. با توجه به اینکه پارانوئید بین آنهایی که در فامیل خود فردی مبتلا به اسکیزوفرنی داشتهاند شیوع بیشتری دارد محققین تصور میکنند بین این دو اختلال شخصیتی رابطه ژنتیکی وجود دارد.
تجارب دردناک جسمی و عاطفی در دوران کودکی میتواند در ابتلا به پارانوئید نقش داشته باشد. عصبانیت بیدلیل یا حمایت بیحد و اندازه والدین میتواند منجر به احساس نا امنی عمیقی در کودک شود که در بزرگسالی به اختلال شخصیت پارانوئید تبدیل شود.
تاریخ و علائم بیماری را بررسی میکنند، احتمالا دارد از نظر فیزیکی نیز معاینه شود تا شرایط جسمی بیمار نیز بررسی شود و در نهایت فرد را به روانپزشک و روانشناس ارجاع میدهند، آنها برای تشخیص و درمان بیماریهای روانی و ذهنی آموزشدیدهاند. آنها با استفاده از گفتوگو و گرفتن تستهای روانشناسی که برای تشخیص اختلالات طراحیشده میتوانند نوع اختلال و سطح و شدت و ضعف آن را تعیین کنند.
آکسون بهترین کلینیک اعصاب و روان در تهران که با متخصصین حرفهای همکاری میکند، روان درمان گران حاضر در مرکز روانپزشکی آکسون متعهدانه به دنبال بهبود شرایط بیمار هستند.
ازآنجاییکه عواقب این بیماری میتواند فاجعهبار باشد درمان همه جانبه برای بهبود لازم است. برنامههای مانند خودیاری وکمک خانواده میتواند تاثیر مهمی داشته باشد.
ازآنجاییکه دارو احساس سوءظن و بدگمانی را در بیمار افزایش میدهد و احتمال ترک درمان وجود دارد، دارودرمانی چندان توصیه نمیشود. ولی اگر با شرایط خاصی که عوارضی مانند اضطراب شدید و یا توهم زندگی عادی فرد با مشکل مواجه کند برخی داروها برای فرد تجویز میشود.
یکی از موفقترین و بهترین روش های درمانی برای اختلال پارانوئید رواندرمانی است. به دلیل مشکلاتی که در برقراری ارتباط با دیگران دارند باید درمان این افراد جدی گرفته شود.
درمان و معالجه میتواند در کنترل و بهبود شک و سوءظن موثر واقع شود، البته درمان چنین افراد بسیار دشوار است زیرا حتی به پزشک و درمانگر خود نیز شک میکنند. این اختلال اگر بدون درمان باقی بماند و یا نیمه رها شود مزمن میشود.
ایجاد اندکی اعتماد بین درمانگر و حفظ همین میزان اعتماد نیز کار پیچیدهای است و نیاز به تحمل و دقت بسیار زیادی میطلبد. در بسیاری از موارد درصدی از بیماری در فرد باقی میماند و این افراد نیاز به درمانی همه جانبه تا پایان زندگی دارند.
آکسون بهترین کلینیک روانپزشکی در تهران و حتی سراسر ایران است که با حضور مستمر روانپزشک و روانشناس در کلینیک شبانه روزی اعصاب و روان آکسون بهترین راه درمانی برای بیماران را در نظر میگیرد. از روان درمانی تا خانواده و گروه درمانی گرفته تا خدمات تخصصی روانپزشکی که همگی زیر نظر بهترین متخصصین انجام میپذیرد.
سرنوشت و آینده این افراد بستگی بهشدت و وخامت بیماری دارد. اگر بیماری حالت مزمن پیداکرده باشد تا پایان عمر با آنها خواهد بود البته بعضی توانایی کنترل بیماری خود را دارند و میتوانند تشکیل خانواده بدهند و شغل مناسبی بهدست بیاورند. اما تعداد زیادی از این بیماران ناتوان باقی میمانند.
تا به حال راه و شیوهای برای پیشگیری از این اختلال پیدا نشده، اما درمان برای افرادی که مستعد این اختلال هستند میتواند سودمند باشد.
سخن پایانی
در این مقاله با اختلال پارانوئید آشنا شدیدم. افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، تقریبا به همه شک دارند و به دیده سوءظن نگاه میکنند. و حتی اگر با دلیل ثابت شود که اطرفیان مورد اعتماد هستند باز هم مشکوک هستند زندگی با چنین فردی بسیار سخت خواهد بود. درمان چنین اختلالی نیازمند صبر و حوصله چه از طرف درمانگر و چه خانوادهی اوست.
کلینیک شبانه روزی روانپزشکی آکسون، یکی از بهترین و برجستهترین مراکز درمانی برای بیماران اعصاب و روان در سراسر ایران است. این مرکز دارای فضای مناسب و محیطی آرام و امن با پرسنلی متعهد و حرفهاست. حضور مستمر روانپزشک و روانشناس و پرستاری بیست و چهارساعته یکی از ویژگیهای مهم و برجسته این کلینیک روانپزشکی است. برای کسب اطلاع بیشتر از خدمات با مشاورین ما تماس بگیرید.
78 Comments
سلام با توصیفاتی که شما فرمودین خاله ی بنده دچار این بیماری پارانوئید هست و به هیچ عنوان حاضر به مراجعه به پزشک یا روان درمانگر نیست چه راه حلی دارید… چندین ساله که مادر بزرگم گرفتار این دختر شده دلمون براش میسوزه ولی هیچ کمکی از دستمون بر نمیاد… بسیار بسیار سوءظن داره اصلا فکر میکنه همگی دشمنش هستن.
همسر من تمام این علامتها رو داره ۱۵ ساله ازدواج کردم وپسر۱۱ ساله دارم همسرم شغل داره واهل کار ولی رفتارش منو دچار مشکلات روحی کرده.چه باید کنم .طلاق خواستم بگیرم اما باز به خاطر پسرم گفتم تحمل کنم ….الان چه کنم.از اول ازدواجم دکتر مغز و اعصاب رفته وقرص خورده چند سال اما ادامه نداده و الان ۴ ساله خودش قرص کلونازپام میخوره.کلیه سمت چپش هم مادر زادی ندارد.به خاطر مشکلاتی که داشتیم گفتم بریم؟ دکتر روانشناس اما میگه مگه من دیوونم.
پدرم دچار این بیماری هست اصلا قبول نمیکنه مراجعه به پزشک و درمان رو چه کار باید کنیم. کل خانواده در عذابن
متاسفانه با شما هم دردم
همسر شما برداشتش از دکتر روانشناس اینه که فقط دیوونه ها میرن اونجا و از اونجایی که دچار این بیماری هست و سو ظن داره شاید متوجه این موضوع شده که بیماری روحی روانی داره اما از این احساس که با مراجعه به روانپزشک بهش میگن دیوونه از مراجعه به روانپزشک ممانعت میکنه شما باید با یک روش و ترفندی بهش بفهمونید که رفتن به روانپزشک کار خوب و با کلاسیه و این حرف ها
( من روانپزشک نیستم از تجربیاتم گفتم )
سلام روانپزشک رو به خونه بیارید. صرفا با یه هزینه بیشتر، روانپزشک رو به عنوان یک مهمان، به خونه دعوت کنید. چه بهتر که این روانپزشک زن باشه تا خود پدرتون به ایشون جذب بشه و ادامه مراحل درمانی رو در مطب دنبال کنه.
من 16ساله ازدواج کردم 2فرزند دارم خانمم این مشکل و داره واقعا نابودم کرده تورو خدا قبل ازدواج مشاوره برید الان نمیدونم چکار باید بکنم تن به دکتر رفتن نمیده میگه مگه من دیونه ام
دقیقا منم مثل تو هرروز یه داستانی دارم،الان نزدیک ۴ ماهه با بچه از پیشم رفته هفته پیش فهمیدم تو خونه دوربین کار گذاشته منو از دور کنترل میکنه،هیچی نتونسته ازم پیدا کنه،آمده میگه از من فیلم داره اگر گردن بگیرم میبخشه، و تهدید میکنه اگر گردن نگیرم برای خونوادم میفرسته،منم گفتم فیلمو برا همه بفرست ولی هیچی نداره،بدیش اینجاست با چیزایی که دیدم خونوادگی اینجورین و همه رو بد و مشکل دار میبینن و خودشونو بهترین و پاک ترین
خانم من این مشکل و داره 16ساله باهم ازدواج کردیم 2تابچه داریم الان واقعا موندم چکار کنم توروخدا قبل ازدواج مشاوره برید این اختلال از هربیماری بدتره بیماری قلبی هم نصیب اطرافیان میشه
سلام..متاسفانه همسرم دچار اختلال پارانوئید هست و همیشه هم به من شک داره..۱۶سال ازدواج کردم و دوبچه دارم..متاسفانه پسرم هم با الگوگیری دچار این اختلال شده..خودمم خیلی خسته ام..خواستم طلاق بگیرم زیربارنرفت..تو کارش خیلی موفق و از اینکه آبروش بره و مورد سخره مخردم بشه تن به طلاق نمیده..میگه دوستم داره ولی بارفتاراش خستم کرده..روحم له شده از دستش..اصلا هم به روانپزشک وروانشناس اعتقادی نداره
خیلی ها به این شرایط دچارن متاسفانه ?
من 15 سال ازدواج کردم
شوهرم مبتلا به این بیماری زندگی خیلی سخت ووحشتناکی دارم به خاطر اخلاقش همه با هامون قطع رابطه کردن هیچ کس تمایل نداره با ما رابطه داشته باشه همه روبا حرفاش آزار میده همه رودشمن خودش می دونه به همه شک داره از اول ازدواجمون فکر میکنه من غذاش مسموم می کنم رفتارش باعث شده من خیلی ازش بترسم اعتماد بنفس وعزت نفسم رو ازدست دادم از ترسش ی جورایی برده اون شدم حتی نفس کشیدنم هم باید با اجازه اون باشه بخاطر واکنش هایی که داره خیلی ازش می ترسم به هیچ عنوان نمی تونی بهش بگی برای درمان اقدام کن از ترسش انگار توی یک زندون وحشتناک دارم زندگی می کنم خیلی نگران دخترم هستم خواستم بگم اونهایی که می خوان ازدواج کنن خیلی مراقب باشن که واردچنین زندگی وحشتناکی نشن بدبختی روبا همه وجود حس می کنی
ببخشید آیا درکنار سوءظن و شکاکیت بددهن هم هستند؟؟
بله
من یکسال بود که نامزد کردم
نامزدم رفتارهاش خیلی عذابم میداد اطرافیان میگفتن طبیعیه خوب میشه ازدواج کنید تا اینکه تاریخ عقد رو مشخص کردیم چند وقتی خوب شده بود شانس اوردم دوباره اون رفتارهاش رو نشون داد خانواده ام اصلا رضایت نداشتن مادرم منو برد پیش مشاور
که مشاور گفت که پارانوئید داره
و من در مورد بیماری اش تحقیق کردم و ازدواجم رو کنسل کردم خیلی سخته خیلی
کاش رسانه ها در مورد این بیماری مردم رو آگاه کنن
یا خودشون رو درمان کنن
یا کسی با این اشخاص ازدواج نکنه جون زندگیش رو تباه میکنه
سلام زن منم همین طوره داره دیوانم می کنه زندگی تلخی دارم
من پدرم اسکیزوفرنی پارونوئید داره متاسفانه من هم بر اثر بدترین گذشته و حالی که داشتم مبتلا به این بیماری هستم و هرگز نمیخوام ازدواج کنم
سلام. ببخشید چه دارویی مصرف کردید خوب شدید؟
من یه نامزد داشتم که خوشبختانه بهم خورد و بعد از بهم خوردن و فکر کردن به رفتارهاش فهمیدم پارانویید داره برجسته ترین خصوصیات رفتاریشون اینه که اصلا نمیتونن حتی تو بحثهای کوچیک کوتاه بیان و جوری دعوا راه میندازن که مبهوت میشی و اینکه به راحتی از عشق و احساس میگذرن و همیشه باید موجه باشی و کوچکترین خطایی نکنی و اینکه زبون پر کنایه و نیشداری دارن و خیلی از خود راضی هستن و به راحتی تهمت میزنن .اکثرشون اختلال گفتاری دارن و در جمع خجالتی هستن
دقیقا درست درست فرمودید
سلام، همسر منم تا حدودی این علائم و داره
پای همه فامیل و از خونم بریده
سر من و دخترم بدجور فریاد میزنه ،جوری که مطمئن شه همسایه ها فهمیدن اون از ما شاکیه.
میریم خونه پدرم عصبی و بداخلاق میشه و پا میشه میره بیرون،
بدبختانه وسواس هم داره که بعد از ازدواج فهمیدم ،توی مهمونی ظرف جلوی خودش تو سفره رو میبره میشوره میاره، خلاصه دیوانمون کرده
اصلا هم اهل ابراز عشق و علاقه نیست،
اگه بچه نداشتم جدا میشدم صد درصد ☹
سلام…واقعا روان چیز عجیبیه…و عجیب تر از همه اینکه علم با این همه پیشرفت هنوز نتونسته علت اصلی بیشتر اختلالات رفتاری عصبی رو کشف کنه
منم دوماه نامزدبودم دقیقاهمین رفتاروداشت که مشاوره های طلاق رفتیم وبامشاوردرمیون گزاشتم گفت به اینبیماریدچاره.
دقیقایه ادم خجالتی تویه جمع.یه بحثکوچیکو
گنده میکنن.وخیلیمشکوک بودبه همچی الکی تهمت میزد
من فکر میکنم خودم مبتلا هستم. بیماری خیلی ازاردهنده ست
اینکه نمیتونم دوستی رو برای خودم نگه دارم. اینکه از کوره در میرم یهو و هر رفتاری برام معنی بدی داره. خشن میشم و بد رفتار.
من خوبم حتی توی یک دوستی ممکنه ۲سال دووم بیارم اما یکهو همه چیز عوض میشه شک میکنم به اینکه طرف مقابل بدجنسه داره خیانت میکنه با کس دیگه ای صمیمی شده هدفش از خندیدن تو جمع دراوردن لج من بوده خواسته بگه دوستای دیگه هم داره و…
بعد دیگه هیچ جوره نمیتونم ببخشم
من۳۳سالمه و تازه دارم آگاه میشم از این موضوع اما اصلا کنترلی روش ندارم
میدونم مشکل از منه اما دلم میخواد از طرف مقابل انتقام بگیرم دلم میخواد لهش کنم با حرفام با رفتارم بدترین و تندترین حرفهارو بزنم.
بیار هم ناراحت میشم از رفتارم
تضاد شدیدی هست درونم خیلی آزار دهنده ست
توی رابطه عاطفی هم این مرض هست بیشتر از ۴ماه با کسی نتونستم باشم
اولش همه چیز برای طرف مقابلم رویاییه
آخرش باورش نمیشه چی شده
بسیار بسیار شکاک و بدبینم و کمترین توجهش به یکی دیگه رو با تندترین واکنشها جواب میدم
منم امروز فهمیدم این مشکل دارم
فک میکنم افرادی مثل ما ک ب ی حدی از خود اگاهی میرسن شاید بتونن درمان کنن
میخوام اقدام کنم برای درمان
اگه پیام منو خوندی مشاور کمک نمیکنه پیش روان شناس باید بریم ما
مراقب خودت باش…
سلامت دوست عزیز…منم از کسی که اختلال شخصیت پارانوئید و اسکیزوئید داشته رنج کشیدم …خوبی شما اینه که به شناخت نسبی از خودت رسیدی و قبول کردی که مشکل داری …همین خودش کمک بزرگیه واسه درمونت. یه دکتر خوب پیدا کن
سلام امید وارم هرجا که هستی تنت سلامت باشه
منم تقریبا بگی نگی افتادم توش ولی خب وقتی تله ی به این بزرگی مغز واسه ما پهن میکنه ما باید یه تله شکن فرا تر از اون چاهی که برای ما کنده مغز تصمیم بگیریم اسمشو میذارم درپوش مغز
بدون چشم داشت خیر برسونیم
همه ی ادم های اطراف دوست ما هستن مگر اینکه ادم هیلگری باشه و بار ها جواب محبت رو با بدی بده تازه
هزارمین بار طرف مقابل هم بود یاد خدا بیوفتین چون
اولین چیزی که بار ها بارها ما دل خدارو به درد اوردیم آیا ذره ای از نعمت هاشو از ما کم کرد نه
تو زندگی ماها نه اصن همه باید بدونن که
همه انسانیم و انسانیت هم چیز جز محبت نیست ♥️?
آیا برای جدایی از دوستات دلیل موجه نداری؟ قطعا کارهایی کردن که برات مشخص شده آدمهای صادق و سالمی نیستن. اینکه آدم عصبانی میشه همیشه نمی تونه بی مورد باشه. واقعا خیلی از خانم ها رفتارهاشون از روی غرض هست هر چقدر خوشبینانه بخوای بهش نگاه کنی دلیلی برای صداقت رفتارشون پیدا نمی کنی. حتی اگر جریان رو به عنوان داستان نه از سر موضع گیری، برای افراد دیگه تعریف کنی بهت حق میدن. پس نمیشه گفت مشکل از ماست.
دوست صمیمی پیدا کردن خیلی سخته چون همه انسانها به نوعی آسیب دیده هستن یا مشکلاتی دارن که نمی تونن صادق باشن. حالا خوردن به پست ما، پس دلیل نمیشه چون چندتا دوست این مدلی داریم مشکل از ماست.
دقیقا منم همینجوری ام. من بیست و هشت سالمه و تازه دارم ب این بیماری پی میبرم
مادر من دچار اختلال پارانوئید هست، من ازدواج کردم دو تا بچه دارم، از شوهرم و خانواده اش متنفره، زندگی را برام جهنم کرده هر بار می یاد خونه ام با دعوا و قهر و گریه میره، رفتاراش وحشتناکه، بشدت عصبانی میشه، میگه همه خانواده شوهرت جادوگرن، تو را جادو کردن تا با من بد شی. من خودم بتازگی درمان سرطان سینه ام تمام شده، مرتب تو گوشم میخونه شوهرت و خانواده اش باعث شدن سرطان بگیری، خسته شدم ازش، مادرمه نه می تونم باهاش قطع رابطه کنم و نه می تونم تحملش کنم، کاش میدونستم با یه بیمار پارانوئید چطور میشه رفتار کرد.
خوب مادر شما دچار توهم شده ببریدشون پیش روان شناس خوب که اگه قابل درمان با مشاوره بود که هیچی اگه نه ارجاع بده روان پزشک برای مصرف دارو
عمه من ۳۰ سالشه یه اختلالاتی داره که نمیدونم این بیماری هست یا نه … بشدت عصبانیه و لج میکنه … هرکاری تو خونه کسی بخواد انجام بده باید با اجازه اون باشه حتی بیرون رفتن حتی حمام رفتن حتی تلویزیون دیدن … با همه لج میکنه حتی یه بچه ۳ ساله همیشم همینطور بوده … اگه طبق خواستش عمل نکنی جیغ میزنه گریه میکنه داد میزنه … واقعن زندگی رو جهنم کرده واسه همه چند بار پیش روانپزشک و روانشناس بردیمش اما کسی کاری ازش بر نیومده و نهایت قرص و دارو دادن بهش که تقریبن بی اثر بوده … بشدت اسراف کردنو دوس داره چ تو غذا چ آب دوس داره همش اسراف کنه و دور بریزه … واقعن همه رو کلافه کرده نمیدونیم چیکار کنیم باهاش
سلام همسر منم دچار این مشکل هست ۱۱سال ازدواج کردم..بینهایت بمن شکاکه ولی میگه بمن اعتماد داره ب جامعه و آدما اعتماد نداره که همه گرگن واقعااا از لحاظ روحی منم بیمار شدم ی آدم عصبی و پرخاشگرم…اون ب من اصلا اعتماد نداره فک میکنه من تو فکر خیانت کردن باشم ولی اگر اون بمن هزار بارم خیانت کرده باشه من نمیتونم باور کنم واقعا نصبت به همه بدبینه فکر میکنه همه ب اون فخر میفروشن یا اونو کوچیک میدونن یا کاسه ای زیر نیز کارخونه بینهایت ادم کینه ای خشن وزود از کوره در میره..همیشه حق با اونه اصلا به خواسته هام هیچ ارزشی اهمیتی نمیده کل خواسته های کوچیک زندگیمو برام آرزو کرده همچی برام عقده شده…
واقعا توی زندگی احساس بی ارزش بودن میکنم همیشه تحقیرم میکنه بد دهنی میکنه
خیلی ازارم داد با کاراشو حرفاش دست بزنم داره
نمیزاره کار کنم میترسه پولداربشم برم با کس دیگه ای..از لحاظ مالی پول نمیذاره تو دستم باشه میخواد متکی ب خودش باشم
همش حرف جدایی میزنه هر وقتم اقدام ب جدایی کردم حاضر ب جداشدن نیست
بارها و بارها اقدام ب خودکشی کرده و حتی منو بچه هامو ب مرگ تهدید میکه
آرزو دارم از شرش خلاص بشم
حتما برو پیش مشاور به همسرت دارو بدن.اینجورافراد فقط بایددارو بخورن.یکم سختی داره ولی باید تحمل کرد
همه این علائم درسته ولی من میگم این ادما از ی جایی زخم خوردن اسیب دیدن روانشون اسیب دیده و اونا اذیت میکنن ولی به نظرم خودشون بیشتر ازهمه دارن اذیت میشن همه میگن جدا بشیم طلاق بگریم ترکشون کنیم ولی من میگم ینی راه کمکی بهشون نیس ؟. اونا هم انسانن گناه دارن🥺
سلام من یه نامزد دارم تمام این علائم رو داره وقتی هم بهش میگم اصلا زیر بار نمیره سر یه چیز خیلی کوچیک سریع بحث میکنه همیشه به من شک داره و فکر میکنه که دارم بهش خیانت میکنم اصلا منو نشون کسی نمیده و دوست نداره با کسی رفت و امد کنم.
درست میگی دوست عزیز ولی طرف مقابل هم تا یه حدی کشش و ظرفیت تحمل داره از طرفی هم ، واقعا این بیماری روی اطرافیان هم تاثیر میذاره، کسی که چند سال با بیمار کنار میاد داغون میشه، عصبی و دچار بی ارزشی میشه.
سلام. من ۲۳ سالمه مادر من دچار این مشکله . متاسفانه الان منم فهمیدم که دچار این مشکل شدم. خیلی عذاب اوره .ادمای زیادی رو از خودم دور کردم که فکر میکردم مشکل از اوناس اما انگار این شکلی نبود . خیلی عصبانیت های بی مورد داشتم که بعدش اروم میشدم پشیمون میشدم. خیلی سخته واقعا
بد بینی بد دهنی شک داشتن خیلی سخته . امید وارم بتونن درمان شم
من 1 سال و 6 ماه درگیر رایطه با همچین آدمی بودم انقدر ولخرجی می کرد و بمن اهمیت میداد که فکر میکردم خیلی رابطمون رویاییه و همه حسودیشون میشد یکم که گذشت دیدم خیلی عصبی و بد دهنه کلا هم همیشه بمن شک داشت و میگفت توی شرکتتون دارن از تو سو استفاده میکنن یا اگه ماشین خوب داری بخاطر اینه که با مدیرات میریزی رو هم بهت پول میدن میگفتم من از 18 سالگی کار کردم میگفت نه بابات از 18 سالگی بیرونت کرده خلاصه هر دلیلی میاوردم یه داغ و زخمی با حرفاش بهم میزد باخانوادش هم کنار نمیومد تند و تند هم کارمند عوض میکرد با همسایه ها دعوا میکرد خیلی هم متظاهر بود ولی من وقتی اینا رو فهمیدم خیلی بهش وابسته شده بودم بخاطر محبت های بیش از حدش ولی محبتاشم اذیت کننده بود میگفت خونه مامانبزرگتم نرو همه ی اوغات فراغتت با من باش دعوامون میشد میگفت دختر خالت میشینه زیر پات و خواهرات پشت من حرف میزنن و خلاصه کلی آزار ، تا هم دعوامون میشد چند ساعت بعدش میرفت مهمونی و پارتی و استوری میذاشت یا میرفت دبی نمیدونم با کیا ولی من خوشبین بودم همیشه تا اینکه سر یه موضوعی 2 ماه کامل باهم کات بودیم و من تو این مدت اومدم لج کنم فرار کنم یا هرچی با یه آقایی 2 بار رفتم بیرون ولی دیدم دلم هنوز پیش اونه به طرف گفتم من نیستم و دلم پیش کس دیگست ، خودم قدم گذاشتم واسه آشتی این پیگیر شد و پسررو پیدا کرد و کلی داستان و تهمت به من از زبون پسره در صورتیکه خودش خبرش میرسید که یکسره مهمونیه و پارتی خیلی اذیت شدم اذیتاش شد 1000 برابر و یجا دیگه کم آوردم و تمومش کردم 2 ماه بعدش فهمیدم با کسی دوباره وارد رابطه عاشقانه شده و همون تظاهراتی که زمان رابطش با من داشتو با این شروع کرده و استوری میذاره و هیجانی داره میره جلو خیلی اذیتم کرد کسی ز دور میدید میگفت خوشبحالت یکسره برات خرج میکنه و کادو مخره و اهمیت میده ولی نمیدونستن چجوری تو مشکات سوها میکشه روی روحم .
سلام خسته نباشید من۱۷ سالمه و پسرعموم۱۹ سال.یکساله که با هم دوست هستم و چند وقت دیگه نامزد میکنیم.خیلی شکاکه،دعوایی هستش،خیلی وقت ها بی دلیل بهم گیر میده. رو روابطم با دوستام و حتی فامیل خیلی حساسه.حتی گاهی اوقات میگه که با پسرهای فامیل هم سلام و احوالپرسی نکنم. از وقتی علائم این بیماری رو خوندم حس میکنم که بیماری پارانوئید داره حتی یه جا هم خوندم که کسایی که این بیماری رو دارن وقتی حالشون وخیم تر میشه به کسی که شک کردن آسیب میرسونن مثل کتک زدن و….. ولی پسرعموی من اینجوری نیست فقط به خودش آسیب میزنه.الان دستاش و سینش پر از جای چاقو و تیغ هستش.
راستش خیلی دوسش دارم و حاضر نیستم ترکش کنم هرکاری لازم باشه انجام میدم تا بیماریش بهبود پیدا کنه ولی فکر نکنم به هیچ وجه راضی بشه که به روانکاو مراجعه کنه،چون یه دفعه وقتی اسم روانکاو رو پیشش آوردم برخورد تندی باهام کرد و حتی باعث شد باهم بحث کنیم.
و اینکه پسرعموم با چشمای خودش دید که رفیقش بهش خیانت کرد و حتی باعث شد یک ماه و نیم ما از هم جدا بشیم ولی حاضر نیست قید رفیقش رو هم بزنه
میشه لطفا کمکم کنید?
تمامی شماهایی که همسرهاتون این مشکل رو دارن چندساله که ازدواج کردید و حتی سنتون دو برابره منه لطفاً کمکم کنید ? نمیخوام از دستش بدم
دختر جون از من میشنوی تو انتخابت دقت کن و نشونه ها رو جدی بگیر عشق آدما رو به تفاهم نمیرسونه . اول خودت پیش یه روانکاو برو و بذار آگاه بشی
من زنم درگیره ،روزی نیست که از خدا بخواه بمیره یا بمیرم ازدستش راحت شیم هم من و هم بچه هام. نه دوست نه خانواده و نه حتی احترامی برامن نذاشته فقط تو حصار بدبختی ها ی خودمون گیری. دختر جان تورو خدا وارد این منجلاب نشو که حتما غرق می شی.
اصلا فک نکن دوست داشتن فقط کافیه.الان ک میدونی مشکل داره بزار کنار.میری تو زندگی بیماریش پیشرفت میکنه بدتر میشه.من بعد 10سال تحمل هرجور اخلاقش تازه فهمیدم مشکل داره.اونم چون گفتم من مریضم اومده دکترو دارو میخوره.تحمل اخلاقشون خیلی سخته.خودتو اذیت نکن.
سلام عزیزم . من دانشجوی روانشناسی هستم . بنظرم ادامه ی رابطه باید زیر نظر دکتر روانشناس یا روانکاو باشه . ایشون خود زنی دارن یعنی میخوای با مردی ازدواج کنی که به بدن خودشم رحم نمیکنه ؟ شاید ایشون مازوخیسم هم داشته باشه ! البته با یک نشونه نمیشه تشخیص داد . ولی این شخص حتما باید به روانشناس مراجعه کنه د ر غیر این صورت حتما رابطرو تموم کن .
و یه نکته ی دیگه : کسی که به روانشناس مراجعه نمیکنه حتما یه مشکلی داره . عمرتو حیف نکن
ببین عزیزم منم همسرم درگیر این مشکلم ۱۵ ساله ازدواج کردم دوتا پسر دارم به حدی هست که پسرم ۱۰ سالشه میگه چون شبیهم نیست بچه من نیست کل خانوادم ازم دور شدن هیچکسی برام نمونده به خاطر بد ببنی هاش باهمشون جنگیدم منم مریض کرده شدم یه ادم پرخاشگر الانم گیر داده به من که تو با چند نفر تو رابطه ای فکر کنید میگه برادراتم اره. خدا ازش نگذره جهنم برامون ساخته باچاقو تهدیدم کرده حتی میخواست خفم کنه.من که تصمیم گرفتم ازش جدابشم خیلی بهش وابسته بودم بیش از حد به هم علاقه داشتیم میگه مادرت منو دعا وطلسم کرده که اینقدر دوستدارم واقعا زندگی سختی داشتم اما دیگه نمیخوام ادامه بدم خیلی عذابم داده .
همسر منم فکر کنم پارانوئیده تازه فهمیدم و قصد دارم ازش جدابشم و معتادم شده ماهم عاشق هم بودیم از دوریش گریه میکردم تنها غصم این بود که چرا موقع خواب میچرخه و پشتشو میکنه به من و دیگه منو تو بغلش نمیگیره اول ولی الان از هم متنفر شدیم و تازه بهم خیانت هم میکنه و یه بچه ی اوتیسم وبیش فعال هم رو دستم گذاشته عزیزم فکر نکن ازدواج میکنی و خوبش میکنی بعد که پیش میری میبینی مادر یا پدرشم یه مشکلات روانی ای دارن بعد اگه مث خیلیا این مشکلاتشون رو بچت تاثیر بذاره و مث من بشی میخوای چیکار کنی
درست نمیشن
تلاش نکن
من خیلی سختی کشیدم نامزدم این بیماری رو داشت انقدر برام سخت میشد که عرصه برام تنگ میشد قلبم جیگرم انگار آتیش میگرفت وقتی نمیتونستم حرفم رو بهش بفهمونم انگار خواب بود نمیشنید هر چی میگفتم این رفتارت آزارم میده باز انجام میداد شکاک بد زبون زبونش برای همه نیش داشت
نمیذاشت با وسی ارتباط برقرار کنم حتی با خانواده ام هم نمیذاشت مسافرت برم
به خوابم به بیدار شدنم
به غذا خوردنم کار داشت
به بازی کردنم
آنلاین بودن تو برنامه های اینترنتی
سر کار نمیذاشت برم
به خانواده ام به همسایه هام به همه فحش میداد
به هیچ وقت عذر خواهی نمیکرد تپش قلب گرفتم شبها خواب نداشتم از استرس افسرده شده بودم دوستش داشتم میخواستم باهاش کنار بیام رفتارهاش رو درست کنه ولی نشد این آدمها منوجه رفتارشون نیستن دیوانه میکنن آدم رو به آینده ات فکر کن پشیمون میشی نکن
ببین عزیزم منم همسرم درگیر این مشکلم ۱۵ ساله ازدواج کردم دوتا پسر دارم به حدی هست که پسرم ۱۰ سالشه میگه چون شبیهم نیست بچه من نیست کل خانوادم ازم دور شدن هیچکسی برام نمونده به خاطر بد ببنی هاش باهمشون جنگیدم منم مریض کرده شدم یه ادم پرخاشگر الانم گیر داده به من که تو با چند نفر تو رابطه ای فکر کنید میگه برادراتم اره. خدا ازش نگذره جهنم برامون ساخته باچاقو تهدیدم کرده حتی میخواست خفم کنه.من که تصمیم گرفتم ازش جدابشم خیلی بهش وابسته بودم بیش از حد به هم علاقه داشتیم میگه مادرت منو دعا وطلسم کرده که اینقدر دوستدارم واقعا زندگی سختی داشتم اما دیگه نمیخوام ادامه بدم خیلی عذابم داده .
من حدود ۱۰ ماه تو رابطه ایی رفتم که بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم این اقا مبتلا به این اختلال هست ،هیچوقت بهم اعتماد نکرد ،حرف همرو قبول داشت الی حرف من ، به کوچکترین موضوعی شکای بی موردش شروع میشد ، اما با محبت های بی حدو مرزش منو به خودش وابسته کرد ، من خیلی خودمو گول زدم تو این رابطه اما تو این لحظه اعتراف میکنم که زندگی کردن با همچین فردی جهنمه ،جهنم ،واقعا اگه واره همچین روابطی شدید سریع تموم کنید چون سرانجامش یا خودکشیه ،یا طرفو میکشید یا افسردگی و بدبختی
سلام با چیزایی که خوندم اینجا مطمئن شدم پدرم پارانویید داره زندگی رو به خانواده زهرکرده ازدستش ارامش نداریم همش دنبال دعواس سرکوچکترین چیزی اصلا مارو قبول نداره و خوشش ازما نمیاد کینه خیلی شدیدداره ازمون امابا دیگران ظاهر سازی میکنه زبون میریزه همه فکرمیکنن فرشتس تازه به مادرم خیانتم کرده ومیکنه وپشیمونم نیست.خودش داره زندگی میکنه ولی زندگیرو از ما گرفته منکه دختراین خونم شدیدا دارم اسیب میبینم هیچ راه فراریم نداریم از دستش میشه کمک کنید چکار کنیم؟
سلام همسر منم پارانویید داره این بیماری میتونه مدرک بشه برای طلاق غیابی؟طلاقم نمیده به هیچ وجه خسته شدم از دستش ب هزار دلیل لطفا پاسخمو بدین برام مهمه
من جدیدا متوجه شدم همچین اختلالی دارم از سوی دوست دخترم ک دو ساله با هم بودیم من همه جوره قبول داشتم مشکل از منه و میخواستم درمان بشم ولی اون با خوندن نظرات شما ک همش دم از فرار و گریز قطع رابطه میزدید ترسید و رفت هر کاریم کردم بر نگشت. با رفتنشم من فقط بدتر شدمو درمانم سخت تر خواهشا قبل از مشاوره دادن ب همه جوانب فکر کنید برای منی ک حاضر ب درمان بودم حرفای منفی شما زندگیمو نابود کرده
این بیماری درمان داره چ ولی انقدر از این بیماری تصویره بدی ساختید حاضر نشد یک بار برای درمانم تلاش کنه?
به حق حرفهای نشنیده بیماری روحی شخصی شماست بعدش یه نفر دیگه باید کنارتون برای درمان شما تلاش کنه چقدر خود خواه اتفاقا کار خوبی کرد اگر شما مسئولیت پذیر باشید زندگی خودتون نجات میدید بعدش که کاملا خوب شدید که انشاالله خوب هم میشید به فکر رابطه عاطفی سالم باشید
سلام ، نمیدونم این چه رفتاریه ، با یه نفر دوس شدم دوسش دارم اما بهش شک میکنم ،میرم پیج شبکه اجتماعیش ، میترسم فالوش کنم و افسرده میشم از نظرم احمقانس ولی این رفتار هی تکرار میشه و اعصابمو خرد میکنه و مادوتا مشکلی نداریم ولی داشتیم اولاش بعدا باهم کنار اومدیم ،،نمیدونم این رفتارو چطوری عوض کنم
سه سال بود ازدواج کرده بودیم همسرم به همه چیز همه کس شک داشت یه روز رفتیم مشاور بعد چند جلسه بهشون گفته بودن این مشکل داره به منم گفت از هم جدا بشین ولی چون دوسش داشتم بازم باهاش موندم ولی هر روز دعوا و بد رفتاری , سوءظن … که بلاخره منم صبرم به سر رسید و پا رو دلم گذاشتم اخه خیلی دوسش داشتم و داریم جدا میشیم برا من خیلی سخت شد چند روز کلا بی خوابم نا امید شدم بریدم
فقط یه آرزویی دارم خدا به هیچ بنی بشری رو دچار این نوع اختلالات نکنه
همسر منم این اختلال داره شش ماهه ازدواج کردیم فکر میکنه من با تمام مردان شهر ارتباط دارم وقتی روسری درست می کنم میگه داری به مردا علامت میدی اگر در روز به پنج مرد برخورد کنیم به هر پنج نفر بدبینه فکر میکنه من باهشون ارتباط دارم حتی برادر خودش
شش ماهه تهمت میزنه و الانم طلاق توافقی میخواد تهدید به قتلم کرد
خواهش میکنم تو ازدواج دقت کنید اگر طرفتون پارانویی باشه دنیا براتون جهنمه
ممکنه این افراد وقتی عصبانی بشن !
بگن من دست خودم نیست وقتی تو اینجوری میکنی عصبانی میشم؟؟؟
این افراد آدم های خودخواهی هستند ؟؟
همشون همینن . چون میدونن مشکل دارن به بهانه های مختلف از روانشناس و مشاور فراری هستند
سلام خواهرم چهل و هشت سالشه تقریبا بیست ساله به پارانوئید مبتلاست خوب فشارهای عصبی زیادی تو خانواده بوده از بچگیش شاهد انواع تنشها بوده تا بزرگسالیش
بعد فوت مادر شدیدتر شد مدام میرفت ادارات مختلف و پلیس میگفت خانوادم مادرمو بخاطر ارث کشتن در حالیکه مادرم که در حال شیمی درمانی بودو خودش با جر و بحثی که داشت باهاش میکرد سکته داد و…
بردیمش بستری سه ماه از دارو خوردنش گذشته ولی توهماتشو بدبینیهاشو همچنان داره فقط داروها کندش کردن
آیا شوک براش اثر داره؟
چقدر وحشتناک…
خواهر من 25 سالشه پارانوید داره و به همه شکاکه و حرفای بی ربط میزنه
مامانم هم قلبش مریضه میترسم اونقد حرص بخوره اتفاقی بیفته?
سلام من همش به نامزدم شک میکنم چیز خاصی ازش ندیدم ولی نمیدونم چرا همه حرکاتشو زیرنظر میگیرم و بهش شک می کنم ارامش ندارم خیلی تلاش میکنم که این اتفاق نیفته ولی بی فایده ایا منم بیماری پارانوئید دارم ؟
سلام.
چگونه افراد رو مجاب کنيم به کلینیک روانشناسی یا روانپزشکی مراجعه کنند؟
بهتر میدونید فردی که اين اختلال رو داره، هرگز راضی به اومدن به کلینیک یا مشاور نمیشه.
پس چکار کنيم؟
من احساس میکنم که دچار این بیماری شدم نمیتونم به کسی اعتماد کنم،همش حس دسیسه دیگران دارم احساس میکنم دارن راجب من بدگویی میکنند ،به جز خانوادم به کسی اطمینان ندارم ، با کسی درارتباط هستم که برعکس من ادم فوق العاده خوش بینیه وازم خواستگاری کرده ،این رفتارامو میتونم کنترل کنم و بروز ندم ،اما از درون همش استرس دارم
میترسم باازدواج باعث اذیت ایشون بشم
چون آگاهید نسبت به برخی رفتارهاتون و بعنوان یک مشکل میبینیدش پس شما بیمار نیستید ، فقط باید تمرین های تن آرامی داشته باشید چون رفتاری که حس میکنید پارانووییدی هستش در اصل استرس شما از تجارب بد گذشته اتونه ، در كل نگران نباشيد
خانم من هم همین طوره متاسفانه. یه دختر ۵ ساله دارم. الانم دو هفته زندگی رو ول کرده رفته خونه باباش اینا. اونا هم عذاب میکشن. من خودم آدم برونگرایی هستم ولی خیلی سخته تحملش. از من میشنوید ازدواج نکنید. بعدا بچه تون هم آسیب میبینه
سلام امیدوارم هر جا که هستین همتون خوبو خوشو سلامت باشین.. در پاسخ به سوال بنفشه خانوم میتونم بگم که اگه میخوای درمان بشی برو پیش روانپزشک اونا خیلی بهتر از مردم عادی میتونن تو حل مشکلت بهت کمک کنن و توی نظرات برا خوب شدن مشکلت نگرد که خیلی بهت کمکی نمیکنه ولی از اینا گذشته.
من خودم یه دوستی دارم خیلیییییی خیلیییی دوسش دارم خیلی پسر خوبیه چند ساله با هم رفیقیم حتی یه حرف بد به هم نزدیم خیلی بچه خوبیه ولی متاسفانه باباش به این بیماری دچاره و پارانوئید داره مارد دوستم از وقتی که با بابای دوستم ازدواج کرده تو خونه بوده و فقط در مواقعی که شوهرش بیاد بیرون میتونه فقط در کنار شوهرش بیاد بیرون و کسی هم بهش نگا نکنه که خوب به پا میشه دوتا پسر داره نوبتی همشون مادر رو زیر نظر دارن که کسی بهش نگا نکنه یا تو خونه هرگز تنها نباشه چون فکر میکنن که یهو کسی میره به مادرشون تعرض میکنه … واقعااا خیلی بده خیلیی بیماری بدیه دقیقا عین این میمونه که خودتو بدون هیچ گناهی ببری و زندانی کنی و یه جلاد هم شکنجه گرت باشه و همیشه خدا اذیتت کنه …بنظر من زندگی کردنه با این جور آدم ها یه جور خودکشی میمونه دوست منم شبیه باباش شده نمیتونه با هیچ دختری دوست بشه فکر میکنه در همون لحظه اول بهش خیانت میشه بعد خیلی مغروره همش فک میکنه خودش بهترینه هیچوقت حرف کسی رو قبول نداره وای خدا از عصبی شدنش براتون نگم… خون جلو چشماشو میگیره و فاتحه..خدایی الان که اینارو نوشتم براتون خودمم کم کم میترسم ازش میخوایم از کنارشون بریم چون میترسم به ما هم سرایط کنه و عادت هاشو بگیریم به خودمون و خدارشکر ما هرگز به هیچکدوم از اعضای خانوادم هیچ فکر بدی نداشتم ینی ب جرات میتونم بگم حتی یه درصد چون این بیماری رو نداشته و نداشتیم ..حرف آخرم برای اونی که این کامنت رو میخونه اینه که من هرگز به کسی که این بیماری رو داره قصد توهین یا جسارتی نداشتم فقط حقایق رو نوشتم و یادتون باشه اگه میخواید با کسی ازدواج کنین یا حتی برین تو رابطه از لحاظ روحی خیلی سنجیده تر عمل کننی چون حرف یک عمر زندگی هست کسایی که به این نوع بیماری مبتلا هستن تو همون روزای اول که یکمی از رابطه میگذره کم کم خود اصلیشون یا این اختلال رو نشون میدن و اگه فهمیدین دوست داشتنتون رو هرگز بهانه نکنید که دوست داشتن فقط یک درصد از زندگی شمارو تشکیل میده و به باقیشم فکر کنید به این که با هم رابطه خوبی داشته باشین بدور از دعوا شکاکی بدور از افسردگی های طولانی که در اثر همین اختلال به وجود اومده یا حتی خودکشی …همیشه بزارین ثابقه بیماری طرفتون از لحاظ خانوادگی رو بدونین بفهمین که از این نوع مشکل داشتن یا حتی مشکل اعصاب یا هر چی ..بهرحال خوشحال شدم که یکم از حرفای خودمو اینجا بزنم چون خیلیا از سایت بازدید میکنن شاید براشون مفید باشه ولی کلام آخر زندگی با این جور آدما مثل جهنمه ..موفق باشین
پدر من دو ساله این بیماری رو گرفته زندگی سه خانواده که دختراشیم و سیاااه کرده تلفن خونه رو قط کرده دیشب مامانم با اینکه کرونا گرفته بود زنگ زدم به گوشی پدرم که حال مامانم و جویا بشم گفت حالش خیلی بده و خوابه مشکوک شدیم بهش گفت نه بستریش کردم که متوجه شدیم نصفه شب پاشده یهو تو خواب با چاقو به سر و پهلو مامانم چاقو کرده بعد که خون همه جا رو برداشته برو انداخته بیمازستان و فرار کرده الان ما موندیم و مامان بدبختتمون داریم اب میشیم ذره ذره ابرو برامون نمونده کم اوردیم دیگه دفعات قبلم زده دندونای مامانمو شکونده تو دهنش خداااااا
سلام..کسی که از جوانی شخصیت پارانویید داشته و برای درمان هیچ اقدامی نکرده چون اعتقاد نداشته که بیماره و اعتقادش این بوده که از همه بیشتر میفهمه و قبله عالمه آیا با گذشت زمان و پا به سن گذاشتن ممکنه شخصیت پارانوئیدش تبدیل با اسکیزوفرنی هم شده باشه؟؟ممنون میشم پاسخ بدین
باسلام.
من الان5ساله که ازدواج کردم. دوران عقدکه بودم شوهرم همیشه میگفت تو خودسری بایدباب میل من رفتار کنی. دیدن فک وفامیمم نمیزاشت برم کسی اگه بهش نگا میکرد میگفت فامیلات چشم ندارن منو خونه شماببینن.اگه بدون اجازش میرفتم دانشگاه دعواراه مینداخت وکتکم میزد. اگه همکلاسیهای پسرم ازمن سوال درسی داخل تلگرام میپرسیدن میگفت اینا میخان مختوبزن وفلان…همه مخاطب های گوشیموچک میکرد اگه اسم آقاداخلشون میبودتا درنیاره این کیه وبرای چی شمارشودارم ول کن نبود
به مروربه خانواده ام هم رسید.اگرخانوادم از جایی ناراحت بودن این به خودش میگرفت میگفت من نمیام خونتون مادرت منونمیخادببینه 3بارخونشو ترک کردم بازم درست نشد الان2ساله نمیزاره برم خانوادموببینم میگه اگه بری ببینیشون دوباره باهات بدرفتاری میکنم کتکت میزنم.میگه اگه طلاقم بگبری شک نکن که میکشمت.الان نگاه میکنم واقعاخستم.همیشه خودشوجلوی غریبه هاخوب نشون میده طوری که همه فک میکنن من مشکل دارم انقدبددهنی میکنه که ادم تحقیرمیشه اعتمادبنفست رومیاره پایین .توخیابون اگه به کسی یامغازه ای نگاه کنی .دنبال نگاهت میره که ببینه به چی نگاه کردی بعدش میگه انقدنگانکن مردم فک میکنن مورد داری.بنظرمن که اینجورزندگی کردن خودکشیه بایددست کشیددیگه بهترکه نمیشن بدترهم میشن
خانم من هم همین طوره متاسفانه. یه دختر ۵ ساله دارم. احتمال داره به دخترمون آسیب وارد کنه؟ البته خیلی با دخترمون خوبه. الانم دو هفته زندگی رو ول کرده رفته خونه باباش اینا. اونا هم عذاب میکشن
سلام همسر منم مشکلات شما را داره! خسته ام خسته! افسرده شدم
۸ ساله بیچاره شدم ! خدایا کمکم کن ….
سلام .برادرم دچار این بیماریه فکر میکنه همه دشمنشن . مثلا همسایه اگه در رو محکم ببنده میگه این عمدا میکنه . تا خالا ۱۰ تا خونه بخاطر این موضوع عوض کردیم . فکر میکنه خواهرم ادم ها را تیر میکنه که اینو اذیت کنن. البته ناگفته نماند قبلا زنش بهش خیانت کرده .من فکر میکنم بعد طلاق دچار بیماری شده.
سلام دوستان اگر دائما به همسرت شک داری ، گوشس شو چک می کنی ، به دوست دخترهات سوءظن داشتی ، نگاه شو تو خیابان و کوچه و جشن ها تعقیب میکنی ، کوچکترین حرکت شو علامت دادن به مردها و پسرهای دیگه طلقی می کنی ، دائم میخوای طرف مقابل تو کنترل کنی ، چک کنی ، با فامیل همسرت به مشکل خوردی و به همش ون بدبینی ، دائما احساس خیانت و بد دلی به همسرت داری ، دنبال نشانه های خیانت هستی ، احتمالا توی یه دام بزرگ افتادی که اسمش هست ، پارانویید ، که هم خودت و آزار میده و هم شریک زندگی تو ، تنها راهش اینه بخوای دیگه به این بدگمانی پایان بدی و توهم توطئه و خیانت از ذهنت بیرون کنی ، تویی که داری این متن میخونی آره دقیقا با توام ، به هیچ وجه دنبال نشانه های خیانت نباش ، دنبال رد نگاه همسرت نباش ، گوشی چک نکن ، کنترل گر نباش ، رفتارهای انتقام جویانه نداشته باش ، رها کن ، زندگی رو زهر نکن ، خانمت ، نامزدت هر کی هست و بغلش کن ، نیاز هم نیست عذرخواهی کنی ، فقط دیگه جمع کن این رفتار مسخره رو و عاقلانه رفتار کن ، شک و سوء ظن هر دو نفر و عذاب و زندگی تو زهر مار میکنه ، بریز دور افکار چرت و بیمار گونه تو ، آره دقیقا با توام ، یه صبح قشنگ در راه است ، زیبایی و عشق رو در آغوش بگیر ، ببین چطور همه چیز با خوش بینی و کار کردن روی خودت تغییر میکنه ، البته جو گیر نباش و همه چیز و آرام آرام به حالت اولش برگردون ، همه چیز درست میشه ، عذرخواهی رو بذار برای وقتی که شادی رو دوباره برگردوندی و افکار کنترل گر تو از بین بردی ، هیشکی به عشق زندگی تو کاری نداره ، این تویی که داری با افکارت رابطه تو خراب میکنی ، زن ها وقتی عاشق یه مرد میشن مطلقا اون و دوست ندارن باید قدرت تفکیک داشته باشی ، یک زن قبل تو پدر ، مادر ، خواهر ، برادر و فامیل هایی داشته پس قرار نیست بخاطر تو با همه قطع رابطه کنه یا بخاطر خوشایند تو روابط اجتماعی شو از بین ببره ، اینکار نشانه های پارانویید است و سبب جدایی ، طلاق ، کینه توزی ، انتقام و از دست دادن دارایی و حتی قتل و عصبانیت های لجام گسیخته بشه ، بحث و گفتگو در همه ی خانواده ها هست اما تو به عنوان یک مرد رسالت هایی داری ، امنیت ، احترام ، عشق ، حس مهم بودن و تو به همسر یا شریک زندگی میدی ، بلند شو و بزرگوارانه اشتباه ت گذشته تو جبران کن و دست بردار از این اخلاق تباه کننده ….
سلام،من با پسری دوست بودم که همیشه بهم شک داشت احساس میکرد تو تلگرام با مردا چت میکنم. همیشه تو تلگرام و واتساپ چکم میکرد ببینه چه وقتایی انلاینم.میرفتم بیرون هزار بار قسمم میداد کسی چیزی بهم نگفته یا شماره نداده.دوست نداشت با فامیلام که پسر دارن رفت و امد کنم.به زور وارد تلگرامم شد و چتای منو با دوستام خونده بود.از خودش میگفت تو پیش فلان دوستت گغتی که من زشتم هزار بار قسم خوردم گفتم من این حرفا رو نزدم اگه زدم شات بگیر نشونم بده ولی چون اصلا همچین حرفی نزده بودم چیزی برای اثباتش نداشت. با دوستم در مورد دانش اموزا و مدیر مدرسمون حرف زده بودیم ولی میگفتم چون اسم این اقا رو اوردی حتما باهاش رابطه داشتی و بیرون رفتی.هزار بار قسم خوردم که با کسی نبودم و این همه خواستم ثابت کنم ولی میگفت حال هی تو دلیل و مدرک بیار با کسی نیستی ولی من باور نمیکنم.وقتی از حرفی خوشش نمیومد به شدت عصبانی میشد و گوشیش رو خاموش میکرد و واتساپش رو حذف میکرد.اصلا نمیشد باهاش در مورد هیچی حرف زد عصبی میشد و بزور یک کلمه حرف نمیزد تا چند روز.به شدت کینه ای بود و همیشه تو فکر انتقامهای سخت گرفتن از کسایی که به خیال خودش ناراحتش کرده بودن بود.به هیچ عنوان نمیبخشید و فراموش نمیکرد حتی اگه حق با اون نبود.امار همه ی زنای محله رو داشت میگفت دوست پسر دارن و با مردا میرن بیرون.الانم ی هفته ست ازم جدا شده و احساس میکنه بهش خیانت کردم و با کسای دیگه چت دارم برای انتقام رفته با ی دختر دیگه میگفت دیگه عاشق نمیشم و همش میرم با دخترا و بازیشون میدم چون تو بهم خیانت کردی. منم تازه فهمیدم مشکل داشته ولی خیلی بهش وابسته بودم و به شدت از رفتنش ناراحتم.بنظرتون اونم بیماری پارانوئید داشته
سلام از وقتی مبحث پارانوئیدو تو واحدای دانشگاهیم پاس کردم فهمیدم که پدرم خیلییی وقته به این بیماری دچاره!!اونقدی که مارو اذیت کرده از زمانیکه چشام دنیارو دیده آرزوی مرگشو دارم،مادرشم مثل خودش حمله های پانیک داشته قبلا..کاراش در حدیه که هرجا خونه میگیریم یکی از همسایه هارو همون روز اول مسئول پاییدن خونمون میکنه از بچه هاش که ما باشیم شکایت کرده که نتونیم کار پیدا کنیم همش میگه باید علاف باشین،هییییچ خرجی بهمون نداده و نمیده،الانم که باهاش جر وبحث کردیم هرچی آبرو داشتیم برده و همه ی اموالشو به اسم بردارش زده!!! ۲ ساله خونه نیومده میگه بیام تو غذام سم میریزین!! هیچ کسی براش نمونده نه پدر و مادرش میخوانش نه ما ولی نه تنها نمیفهمه مشکل داره بلکه روز به روز بدترم میشه
واقاااا از دستش خسته شدیممم -____-
سلام همسر منم مشکلات شما را داره! خسته ام خسته! افسرده شدم
۸ ساله بیچاره شدم ! خدایا کمکم کن ….
اذعان به اینکه این بیماری وجود دارد و همه در کامنت ها گفته اند که با ان درگیر هستند مشکل انها را حل نمیکند.
لطفا هر کس تجربه داره اعلام کنه که سریعترین روش درمانی این بیماری چیست.
ایا الکترو شوک درمانی خوب جواب میدهد یا راه های دیگری را پی گرفت.
دقیقا من هجده سالمه و پسرم ،و این مشکل شدیدا داره عذابم میده ولی از اینکه بلاخره فهمیدم مشکلم چیه خوشحالم
واقعاً جهنم واقعیه زندگی با همچین شرایطی و همیشه بخاطر این بدگمانی هام نسبت به دیگران و اینکه میخوان ازم سواستفاده کنن یا رفتارشون عادییه دو به شک بودم و وقتی فکر میکردم که ممکنه رفتار عادیشون باشه ،بخاطر بدگمانیم احساس گناه میکردم خیلی بده همه ابعاد زندگیتو در بر میگیره این بیماری